سالهاست عبارت «تحول دیجیتال» در فرهنگ لغات کلیدی مدیران کسب و کار نشسته و در بسیاری از تحلیلها، نقطهی مشترک روندهای گوناگون حوزهی فناوری رسیدن به آن است. گوشیهای موبایل و دیگر گجتهاي هوشمند، اینترنت اشیا، پردازش دادههای کلان، بلاکچین، رایانش کوانتومی، هوش مصنوعی، شبکههای اجتماعی، اُپن سورس، پردازش ابری و … همگی نقش و جای خود را در جعبه ابزار فناوری دارند و با امواج پیاپی خود، ما را به ساحل یک قارهی جدید میبرند: «دنیای قشنگ نو».
گارتنر در تعریف تحول دیجیتال شکوه میکند که این اصطلاح برای ابتداییترین گامهای دیجیتالی شدن (مثلا آنلاین کردن یک خدمت حضوری یا اتوماسیون یک فرآیند دستی) به کار میرود و در خیلی از این تغییرات، خبری از «تحول» نیست. سیلسفورس در تعریف این تحول میگوید: آغاز و پایان تحول، این است که چگونه دربارهی مشتری خود میاندیشید و چطور با او تعامل دارید. دیگر مسئله فقط این نیست که محصول شما چه قابلیتهایی دارد، مهم این است که چه تجربهی تازهای برای مشتری فراهم میکند. مثلاً اگر شما سازندهی گوشی موبایل هستید، داشتن دوربین بهتر و پردازنده قویتر و حافظهی بیشتر مزیت رقابتی اصلی نیست، چرا که در مسابقهی تسلیحاتی بین سازندگان، این قابلیتها به طور پیشفرض و روزبهروز و حتی به شکل نمایی بهبود مییابند. مزیت اصلی حالا این است که ترکیب نرمافزار و سختافزار و اتصال پذیری محصول شما با دیگر ابزارهای زندگی روزمرهی مشتری، برایش تجربهی شگفتآورتری رقم بزند. پس عجیب نیست که اپل از ساخت لپتاپ و گوشی موبایل، به نوآوری در ساخت سنسور اندازهگیری فشار و اکسیژن خون و تلاش برای ساخت یکپارچه شدن با اتوموبیل هوشمند رسیده، و دامنهی محصولات رقیبی تازه نفس مانند شیائومی، از چتر و کیف تا کفش و مسواک و پلوپز را در بر میگیرد.
مسواک برقی
میخواهم از یک تجربهی شخصی که چشمانداز تحول دیجیتال را برای من به سادگی روشن کرد بگویم:
شرکت اورال بی بیش از هفتاد سال است که مسواک میسازد: محصولی مصرفی و کاملاً فیزیکی و غیر دیجیتالی. چند ماه پیش مسواکهای جدیدی از این برند برای دختر و پسر خردسالم خریدم، و از روی کنجکاوی کیوآرکد روی جعبه را اسکن کردم. نرمافزار تایمری که نصب شد، تجربهی مسواک زدن شبانهی ما را متحول کرد. نرمافزاری بسیار ساده که اصلیترین کارش نگه داشتن زمان دو دقیقهای برای هر بار مسواک زدن و تقسیم آن به دو قسمت مساوی (برای دندانهای پایین و بالا) بود.
ولی این برنامهی ساده، با کمک گرفتن از شخصیتهای کارتونی پیکسار و دیزنی، و با بکار گرفتن چند تکنیک اولیه و کمهزینهی بازیگونهسازی (Gamification) تحولی اساسی در روتین دشوار شبانهی ما ایجاد کرد. حالا بچهها زودتر از من منتظر و آمادهی مسواک زدن هستند، و این فعالیت تکراری و اجباری و کسلکننده، تبدیل به یک بازی جذاب و ادامهدار شده است. در این مدت ما چند برابر قیمت خود مسواکها، شخصیتهای کارتونی داخل اپ را از اورالبی خریدهایم. اورالبی به ما فقط مسواک نفروخت، بلکه تجربهی مسواکزدنی کامل و منظم و مفرح را عرضه کرد، و شریک منفعت این تجربه شد.
روند، اصلاح، برگشت
براساس نظریه الیوت، هر روند کلان از امواج افزایشی و اصلاحی متوالی تشکیل میشود. هر موج پیش رونده، به دنبال خود برگشت و اصلاحی میآورد که لازمهی تثبیت و پیشرفت بعدی آن است؛ تا جایی که جهت روند عوض شود. روند پیشرفت فناوری و در پنجاه سال اخیر یکسره به پیش رفته و میرود. اکثریت بزرگی از آدمها هم پذیرا و شادمان از پذیرش این پیشرفت با آن همراهند. شبکههای اجتماعی و ابزارهای پوشیدنی و دیگر سربازان تحول دیجیتال بیوقفه رشد میکنند. آیا باید منتظر موج اصلاحی باشیم؟ میتوان دغدغههای حریم خصوصی و قوانین محدودکنندهای چون GDPR را شروع این موج دانست؟ آیا اقبال به نظامهای غیرمتمرکز مبتنی برزنجیره بلوک موج اصلاحی روند تمرکز و تجمیع دادههای کلان است؟
یک داستان کوتاه
چطور به غارهایمان برگشتیم و دوباره با سنگ و چوب ابزار ساختیم؟
بعد از تکینگی، همه چیز در اوج صلح و یکپارچگی بود. ابزارهایمان در نهایت هوشمندی و سادگی، در پیوندی انداموار با مغزجهانی؛ پردازشگری با ظرفیت بینهایت ذخیره و پردازش در هوا. و بعد، صبح روز سال نو، پیرمرد نظافتچی پنحرهی انبار دادهی مرکزی را باز کرد تا کمی هوای تازه بچشد.
«پس باد، همه چیز را با خود برد».
تألیف: علی حاجیزاده مقدم